دخترانی که مادران آنان شاغل هستند تمایل بیشتری به کار و تحصیلات دارند
سه چهارم از مادران آمریکایی در حالی شاغل هستند که فرزندان خردسال آنها در خانه هستند. البته این موضوع به این معنا نیست که این مادران از مراقبت روزانهی فرزندان خود غافل باشند و یا به فعالیت آنان در مدرسه اهمیت ندهند. مخالفت با مادران شاغل موضوعی است که به نظر میراثی بر جای مانده از دهه ی ۱۹۹۰ باشد، اما با توجه به پژوهش اخیر مرکز پژوهشی پیو، ۴۱ درصد از افراد بزرگسال عقیده دارند که افزایش تعداد مادران شاغل برای جامعه اثرات زیانباری دارد؛ این در حالی است که تنها ۲۲ درصد این موضوع را پدیدهای مثبت تلقی میکنند.
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر این که وجود مادران شاغل منافع اقتصادی، آموزشی و اجتماعی بسیاری برای کودکان، فارغ از جنسیت از آنها، دارد. البته این به معنا نیست که کودکان از سپری کردن اوقات خود با والدینشان سودی نمیبرند. طبیعتا سپری شدن اوقات کودکان به همراه والدینشان اثرات مثبت فراوانی دارد، اما تحقیقات نشان میدهند، کودکانی که والدین آنها شاغل هستند نیز تأثیرات مثبتی دریافت میکنند.
با توجه به پژوهشی که بر روی ۵۰ هزار نفر در ۲۵ کشور دنیا انجام شد، دخترانی که مادران آنها شاغل بودند، تحصیلات بیشتری داشتند، احتمال بیشتری داشت تا در جایی استخدام شوند، نقشهای مدیریتی ایفا کنند و در نتیجه درآمد بالایی داشته باشند. از طرف دیگر داشتن مادر شاغل بر روی کار پسران تأثیر چندانی نگذاشته است؛ به عقیدهی پژوهشگران این موضوع قابل پیشبینی بوده است، چرا که به طور کلی این توقع نسبت به پسران وجود دارد که شاغل باشند. نکتهی قابل توجه این است که پسرانی که مادران آنها شاغل هستند، زمان بیشتری را به کارهای خانه و نگهداری از کودکان اختصاص میدهند.
پروفسور مکگین، استاد دانشکدهی کسبوکار هاروارد میگوید «بخشی از احساس گناه مادران به خاطر این موضوع است که آنها تصور میکنند اگر در خانه بمانند فرزندانشان آیندهی بهتری را تجربه خواهند کرد؛ اما شواهد نشان میدهد اگر زنان زمانی را به کار بیرون از منزل اختصاص دهند، کودکانشان مهارتهای بیشتری را کسب میکنند و این موضوع میتواند به کاهش نابرابریهای جنسیتی، چه در محیط کار و چه در خانه کمک کند.
عدهای از پژوهشگران نسبت به نتایج این پژوهش خوشبین نیستند، چرا که به عقیدهی آنها تشخیص اینکه دختران تحت تأثیر مادرانشان به شاغل شدن روی آوردهاند، آسان نیست. علاوه بر این، آنها عقیده دارند که باید تأثیر عوامل دیگر را نیز در نظر گرفت.
سال ۲۰۱۰ در یک بررسی گسترده، با توجه به ۶۹ پژوهشی که در طول ۵۰ سال انجام شده بود، کودکانی که در سنین پایین مادران آنها شاغل بودند، هیچ مشکل قابل توجهی در رفتارهای اجتماعی و فردی خود و یا فرآیند یادگیریشان نداشتند. آنها حتی تمایل داشتند در مدرسه موفقیتهای بیشتری کسب کنند و کمتر به اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب دچار بودند. این تأثیرات مثبت، به ویژه برای کودکانی که یک سرپرست دارند و یا از خانوادههای کمدرآمد هستند بیشتر جلب توجه میکند؛ برخی از پژوهشها نشان میدهند که این تأثیرات برای کودکانی که از طبقهی متوسط میآیند و یا خانوادههای آنان درآمد مناسبی دارند، منفی است.
نتایج این بررسی نشان میدهد، فرزندان پسری که مادران آنها شاغل بودهاند، احتمال بیشتری دارد که در آینده زنان شاغل را برای ازدواج انتخاب کنند؛ این افراد همچنین احتمال بیشتری دارد که در آینده به همسران خود در امور خانه بیشتر کمک کنند.
پژوهشهای متعددی ثابت میکنند که اشتغال والدین و رفتار آنها نسبت به نقشهای جنسیتی فرزندانشان، تأثیر مستقیمی بر رفتار کودکانشان در آینده خواهد داشت. یافتههای پژوهش هاروارد نشان میدهد که مادران شاغل نه تنها بر تمایلات فرزندان خود نسبت به شاغل بودن تأثیر میگذراند، بلکه بر رفتار آنها نیز تأثیر مستقیمی دارند. به عقیدهی مکگین والدین با مجموعه رفتارها و اشتغال خود در خانه و یا بیرون از خانه، نقش یک الگوی رفتاری و مهارتی را برای فرزندانشان بازی میکنند.
دادههای پژوهش هاروارد از برنامهی جهانی پژوهش اجتماعی به دست آمده است. در این برنامه از افراد پرسیده شده بود که آیا در زمانی که کمتر از ۱۴ سال سن داشتند، مادرانشان برای کسب درآمد در خارج از خانه مشغول به کار بودهاند؟ اما این سؤال پرسیده نشده بود که مادران آنها چه مدت مشغول به کار بودهاند و یا کودکان دقیقا در چه بازهی سنیای قرار داشتند.
پروفسور مکگین توضیح میدهد که آزمایشهای دیگری نیز به منظور آزمون تأثیر عوامل دیگری به جز اشتغال مادران انجام دادهاند؛ این آزمایشها شامل تأثیر فرهنگی گستردهتر که در آن زنان بیشتر در خارج از خانه اشتغال دارند و یا منافع حاصل از درآمد مادران میشد؛ اما در نهایت تأثیر این عوامل تأیید نشد.
در ۲۵ کشور مورد بررسی، در مقایسه با دخترانی که مادران آنها خانهدار بودند، ۶۹ درصد از زنانی که مادران آنها شاغل بودهاند در موقعیتی استخدام شده بودند و ۲۲ درصد در پستهای مدیریتی بودند.
پسرانِ مادران شاغل در این کشورها، در مقایسه با پسرانِ مادران خانهدار، یک ساعت بیشتر در هفته برای همسر و فرزندان خود و ۱۷ دقیقه بیشتر برای کمک در کارهای خانه وقت میگذارند، که این امر به افزایش مشارکت نیروهای کار زن در جامعه و ثبات ازدواج کمک میکند.
در کشورهایی که تفاوت بسیاری میان عقاید مختلف نسبت به نقش زنان در جامعه وجود داشت، مانند ایالات متحدهی آمریکا، و همچنین در کشورهایی که سیاستهای مربوط به جنسیت محافظهکارانهتر به نظر میآمد، مانند روسیه و مکزیک، این تأثیرگذاری شدت بیشتری داشت. در کشورهایی که پذیرشی عمومی نسبت به شاغل بودن زنان وجود داشت، مانند کشورهای شمال اروپا از جمله دانمارک، فنلاند و ایسلند، این تأثیرگذاری کمتر به نظر میرسید.
نگرش مردم نسبت به شاغل بودن والدین در آمریکا، تا حدود زیادی به شرایط خانواده وابسته است؛ اینکه والدین از نحوه مراقبت از کودکان خود رضایت دارند و یا اینکه به درآمد شغل خود نیاز دارند یا خیر. در واقع سؤال اینجاست که چگونه باید با چالشهای والدین شاغل در مراقبت از کودکانشان، از جمله نبود مؤسسهای برای نگهداری از کودکان مواجه شد.
منبع: نیویورک تایمز